آرشیو.میل

بازدیدکنندگان

موزیک

لينكدونی

يه‌حرف،يه‌روزنه

نگاهی به عدم حضور خانم ها در ورزشگاه آزادی

اون روزی که فکر کنم تو خرداد بود و خانم ها تونستند داخل ورزشگاه آزادی بشن، یه چیزایی نوشتم.
وقتی به موضوع فکر می کنم خیلی متاسف و ناراحت میشم برای بچه هایی که برای بازی کاستاریکا رفتند و اون برخورد زشت باهاشون شد.
من به عنوان کسیکه از بچگی، محیط های ورزشیو تجربه کرده و پدرش تا همین 3 سال پیش تو فدراسیون های ورزشی از جمله همون فوتبال بوده یه نقد کوچولواز دریچه نگاه خودم می نویسم.
امیدوارم کسی ازم نرنجه که قصد من چیز دیگه اییه ، اینکه از زاویه ی دیگه ای هم به قضیه نگاه کنیم.

اگر نگاهی به این نوشته من بندازین، حتا حضور در سالن های بسکتبال هم، که مثلا یه رشته ی دانشگاهیه و آدمهاش به نسبت فوتبالیستا و تماشاگرانش خیلی با کلاس ترند، دلیل بر بودن یک محیط سالم نمیشه.
خیلی از دوستانی که برای دیدن بازی فوتبال میرن ورزشگاه تا حالا حتا محیط های ورزشیو تجربه نکردند حالا چه به عنوان ورزشکار چه به عنوان تماشاگر، و تنها دلیل رفتنشون یه جور گرفتن حقه.پس مسلمه که از زاویه دیگه ای به اون ها نگاه و برخورد میشه.
بهتر بود این بار از یه راه دیگه ای وارد میشدن مثلا ، گرفتن نامه ازانجمن ورزش بانوان یا..یه راهی که براشون جدید باشه و فکرشونو اون لحظه از کار بندازه و نذارن چنین عکس العمل زشتیو باهاشون بکنن.
البته من بیرون گودم و نمی تونم بگم بگیر لنگش کن!

یادمه دوران طرحم تو فیروزکوه تو زمستون چند روزی گازوییل نداشتیم،هر چی هم می می گفتیم، فایده نداشت. نشستیم فکر کردیم و چند نفر که کارمون حیاتی بود مرخصی گرفتیم و رفتیم شهرای خودمون، بعدا از معاونت تهران، صداشون در اومد، ماهم گفتیم به خاطر سرمای زیاد قادر به کار کردن نیستیم.این شد که بیمارستانو تحت فشار گذاشتند و اونا هم مجبور شدند یه کاری بکنند ولی مسلما این کار برای بار دوم جواب نمی داد و ما باید یه فکر دیگه می کردیم.

2ماه پیش بازیهای بسکتبال نوجوانان بود و من بهمراه خواهر و مادرم برای تشویق خواهرزاده ام، خیلی راحت می رفتیم داخل سالن بسکتبال آزادی.قبل از بازی بچه ها، یه بازی در سطح بزرگسالان بود، مربی تیمی که خیلی داشت در حق شاگرادش اجحاف می شد داشت جلز و ولز می کرد و گاهی حرفای بدی می زد.
از اونجا که تقریبا خیلیاشون رو می شناسم یه لحظه دولا شدم که ببینم کیه؟موقعیتش جوری بود که دولا شدن من که محل نشستنم بالای میز داورا بود، دید، وقتی منو دید اصلا لحن صحبت کردنشو عوض کرد.
ولی شما خودتون می دونید که محیط فوتبال این منش هارو هنوز نداره.مخصوصا بین تماشاچیانش.
وقتی خودشون میگن نیروی انتظامی 70 درصدشون ناراحتی های روانی دارند و می زنند خبرنگار بیچاره رو انقدر سرشو می کوبند به حفاظ، که به کما میره، و تماشاچیان موقع بیرون اومدن از ورزشگاه زیر دست و پا کشته می شند، پس حضور خانم ها تا وقتی که سعی در فرهنگ سازی درستی نشه، می تونه براشون حتا حتا از لحاظ جانی، خطرناک باشه.

خوندین که چند روز پیش داوری، وسط زمین توسط یک مربی با چاقو مورد حمله واقع شده، پدر من سال 54 وقتی یک بازیکن معروف پرسپولیسو از زمین اخراج کرد، اونم به خاطر اینکه دوبار ازش فحش ناموسی شنیده بود، 4 ساعت تورختکن نشستند تا هوادارای پرسپولیس برند که صدمه ای نبینه، چرا که یه بار دوستشو با پرتاب چماق بدرقه بیمارستان کردند، یکی دیگه رو هم پاهاشو شکستند.
این فرهنگی نیست که بگیم بعد انقلاب اومده، نه! درصدی از تماشاگران فوتبال، یه مشت لات چاقوکشن که هر کاری ازشون بر میاد.می تونین حتا به شعارهاشونم توجه کنین!
یه کار دیگه باید کرد تا وقتی که فدراسیون فوتبال ما نمی تونه از جون داوراش محافظت کنه، چه جوری، توقع دارین بیاد از حضور یک سری خانم که توجه همه رو جلب کرده، محافظت کنه؟
بیاین ببینیم چه فکری میشه برای فرهنگ سازی کرد ؟اون مامور نیروی انتظامی هم مامور بوده هر چند ماموریت خیلی کثیفی داشته.
ولی واقعا چه جوری می تونیم فرهنگ سازی کنیم وبرای بازی بعدی چه کارایی میشه کرد؟

اینم توجه داشته باشین که حضور خانم ها در خیلی از ورزشگاه های دیگه موردی نداره و این حساسیت ها مال ورزشگاه آزادیه، میشه چراشو یکم روش فکر کرد.

* دلیل نوشتن این متن، خوابی بود که دیشب دیدم.خواب دیدم با پرستو وارد یه ورزشگاه ورزشی شدیم و مشکلی هم برامون پیش نیمده، ولی بعدش وقایع اونروزو تعریف کرد!امیدوارم خوابم تعبیر بشه!

 |

بهترين حالت صفحه نمايش ۷۶۸ در ۱۰۲۴ می‌باشد.

Powered by Blogger