آرشیو.میل

بازدیدکنندگان

موزیک

لينكدونی

يه‌حرف،يه‌روزنه

از سر تصادف

پارسال اولین باری که تو ارکات، بهش میل زدم، اونو با یکی دیگه از پزشک های دوران طرحمون اشتباه گرفته بودم، مثلا فامیلی آقا زاده رو با آقا نژاد اشتباه بگیری! هیچ کدومو ندیده بودم ولی اونی که مد نظرم بود خیلی ازش خوبی شنیده بودم.

جواب میلمو خیلی کوتاه و رسمی داد، ولی از سراتفاق در هنگام جواب دادن به میل دوم، یکی از پزشک های مرکز بهداشتمون، کنار کامپیوترش بوده و بهش گفته که من چه جور آدمی هستم. بعد چند روز تو مسنجر ادم کرد و ما در عین مرور خاطرات فیروز کوه، و کل کل خیلی هم با هم می خندیدیم! کنجکاو دیدنش بودم ولی به روی خودم نمی اوردم،وقتشم خیلی کم بود به علت رشته دومی که می خوند و کاراش برای مهاجرت. گاهی طرز حرف زدنش منو یاد بنیامین می انداخت، پسری که در عین اثرات بزرگی که روی بچه های اکیپ ما گذاشت، ضربه ی خیلی بدی به من زد.
پنج شنبه که برای اولین بار، می خواستم برم دیدنش " بلز " رو هم گذاشتم تو کیفم که برای حرف عوض کردن ازش بتونم استفاده کنم.
برای اتمام دوره ی انرژی درمانیش چند بار به خارج از کشور رفته بود و چون خودم سه ترمشو گذرونده بودم، می دونستم چه توانایی هایی می تونه داشته باشه. هر جا که می فهمیدم از روی مردمک چشمهام داره ذهنمو می خونه سرمو می بردم پایین و با چوب تک ضربه های به صفحه های رنگی فلزی بلز می زدم.
یه بار در حین این کار با کمی خشونت چونمو با دستش گرفت بالا و گفت : می دونی من امروز بعد یه سال برای چی اینجام؟ به شوخی گفتم آره اومدی که در مورد تعداد بچه هامون به توافق برسیم!!! سرش از خنده عقب رفت و ناگهان جدی گفت: اومدم ببینمت که به یکی از دوستام معرفیت کنم، حالا که دیدمت، دوست دارم مال خودم باشی!
سرمو انداختم پایین و با حالتی عصبی چوبو کشیدم روی همه صفحه های رنگی بلز!


* بلز نوعی دستگاه موسیقی برای کودکانه با مستطیل های رنگی که صدای خیلی قشنگی داره.

 |

بهترين حالت صفحه نمايش ۷۶۸ در ۱۰۲۴ می‌باشد.

Powered by Blogger