آرشیو.میل

بازدیدکنندگان

موزیک

لينكدونی

يه‌حرف،يه‌روزنه

کوی نور



بعد شمعی روشن کردم
به نیتی که نداشتم
شعله تاب نیاورد
بردباری بی روزن مرا
که بی سبب روشن
و سپس خاموش شد.



فرشته ساری



کلی درد دل وبلاگی تو دلم مونده، دیگه شورشو در اوردن.دفعه بعد،می ریزمشون بیرون.

اینجا پشت مقبره " نور علی الهی" می باشد.اجازه عکس گرفتن از مقبره خودشو که نداشتم.
جمعه برا مدتی که با نوای تنبوری که اونجا پخش میشد، یکی شدم، خیلی احساس آرامش کردم.
واقعا چقدر جاش تو وجودم خالی شده این آرامش.
پرم از حس های بد...ترس ترس ترس...

به هر روانپزشکی که بهم تلفن دادند، زنگ زدم،از همشون این جوابو شنیدم: ایشون سرشون شلوغه، ولی دو تا از همکارانشون هستند!
مثل اینکه خل و دیوونه مثل من زیاده!

تمرکزمو خیلی از دست دادم، برای کوچکترین چیزها باید خیلی حواسمو جمع کنم.وگرنه این سوتی فوت شفیع رو نمی دادم که این قدر پی رفع و رجوعش برم.

به یکی اس ام اس زدم که اون خبرغلط بوده چون خیلی ناراحت شده بود، جوابمو که داد اومدم گوشیو از کیفم در بیارم چنان زمین خورد که دیگه خارای باقی موندش هم شکست.الان با چسب 5 سانتی بهم وصله!فکر کنم شرکت سامسونگ اگه این ان 100 رو ببینه نصف کمپانیشو به نامم کنه!4 سال مصرف دایم، بی باتری اضافه!اینقدر ضربه خورده که حد نداره...تازه قابشم دو رنگه، برا اینکه قابش پیدا نمیشه دیگه!
وقتی تو خیابون زنگ میزنه و می خوام از کیفم درش بیارم، انگار دارم لباس زیرمو در میارم!!
اقا، من زورم میاد پول برا گوشی بدم!مگه چیه!

بهنام عزیز اگه مایلین آدرس ای میلتونو بذارین.من نمی تونم تو کامنت دونی جوابتونو بدم.

بدم میاد ازین روزا ازین حسا، زندگی اصلا ارزش بد گذروندن رو نداره، من نمی خوام اینجوری بمونم...این حق من نیست...

 |

بهترين حالت صفحه نمايش ۷۶۸ در ۱۰۲۴ می‌باشد.

Powered by Blogger