ماجراهای من و وبلاگم!
وقتی همه مثل هم فکر کنند،پس کسی فکر نمی کند.
والتر لیپمان
اون مطلبی که من در مورد بکارت نوشتم،فقط وفقط دست گذاشتم رو نکات منفی زندگی خانمها،این دلیل نمیشه که من مشکلات آقایونو نادیده بگیرم و یا ندونم که ما نکات مثبت هم دوروبرمون هست.هر چی باشه آقا خره بمن لینک داده:به اسم،نرگس=بچه مثبت!بله اونا هستند ،سر جای خود،اگه صحبتی نشده دلیل براین نیست که من اونارو نمی بینم یا نمی فهمم!بحث سر چیز دیگری بود که منم دانسته های خودمو گفتم.مسلمه که آقایونی که بخاطر جنسیتشون با اون مشکلات بیشتر برخورد دارند بهتر می تونند مسایلو حلاجی و بیان کنند.بعدشم آقای عزیز حالا من مگه کیم؟یک قلم از مشکلات تو نوشتن جا بمونه،چی میشه؟
کاش واقعا با نوشتن همه چی حل میشد یا حداقل نگرش ها تا حدودی عوض میشد. محیط مجازی دیگه بیشتر محل بیان درد شده تا حرکت!
ایران رو با تمام مشکلاتش دوست دارم و فقط چند ماهه که دیگه فکر می کنم شاید انقدر با تعصب نباید زندگی در خارج رو نهی کنم.شمارو نمی دونم ولی بعد از انتخابات انگار زیر دل من برای موندن در ایران خالی شده،واقعیتش احساس خوبی ندارم،هم برا اینکه خواب اومدن احمدی نژادو دیده بودم از قبل و هم بدتر ازون خواب جنگ رو،که امیدوارم این یکی چپه بشه!
در مورد فمینیسم که حالا املای درستشوهم یاد گرفتم، باید بگم من فقط در یک جمله دیدگاه خودمو به این مکتب گفتم ،من حرفهای دیگه ای هم زدم ولی موافق و مخالف دست گذاشتند روی همون جمله.
ولی یه چیزی برام جالبه مگه هر کسی که در مورد مکتبی یا نکته ای تو این وبلاگستان اظهارنظر می کنه،مطالعات کامل و جامع داره؟موقع انتخابات همه در مورد سیاست می نوشتن از بچه راهنمایی بگیر تا مرد شصت ساله!همه مسلط بر جریان و مطالعه کرده بودند؟همه تحصیلاتشو داشتند؟همه کلی تجربه ی سیاسی داشتند؟
ولی هر کی که باهاش موافقیم به به و چه چه می کنیم و اونیو که خوشمون نمیاد لیچار بارش می کنیم!
من که این همه گفتم مطالعاتم ازفمینیسم در حد مقالات و همین وبلاگهای مجازیه ،نه من خصومت شخصی با کسی دارم و نه از دید صرفا نوشته های یک فرد خاص بهش چیزی گفتم.اگه خصومتی شخصی می دونین نگاهی به کامنتهای مصاحبه ایشون در وبلاگ" بیلی و من " و یا خودش بندازید تا ببینید جایی که همه به ظاهر و بینی ایشون گیر دادن من کامنت بلندی گذاشتم که فقط هم دست گذاشتم رو نکات مثبت شخص،هنوزم فکر میکنم دختر با معلوماتیه که در حد سنش اهداف قشنگی داره ولی مسایل مهمتری هم هست، مخصوصا تو برخوردای اجتماعی،اونم وقتی کسی خودشو نماینده یک عده می دونه.البته اینا بمن ربطی نداره،فقط به خاطر صحبت هاست.من خواننده گهگداری وبلاگش بوده و هستم ،چون ازفهمیدن دیدگاه های مختلف آدمهای دوروبرم در جامعه خوشم میاد آگاه بشم.
و یه نکته دیگه هم اینکه من معتقدم همیشه بدترین عیب هامونو می تونیم از دشمنانمون بشنویم و کسانی که با ما مخالفند، وقتی مارو دوست ندارند می گردن و با ریز بینی نکاتیو پیدا می کنند که اگه با خودمون منصف باشیم می بینیم که دستش درد نکنه،داره درست میگه.
و البته من از روی قصد و مرض چیزی ننوشتم،من فقط دلایل خودمو برا اینکه بگم چرا به عنوان زنی که در یک جامعه مرد سالار هستم نرفتم دنبال چنین مکتبی.از لینکی که تریبون فمینیستی به این مطلب داد خیلی خوشم اومد،این نشون میده که براشون مهمه که دیگران چرا ازشون زده میشن حداقل می خوننش وخوبه که آدم پذیرا هم در این فرقه هست بر عکس تصور من و خیلیای دیگه.
و البته که این دفعه اگه خواستم در مورد چیزی اظهار نظر کنم،به نکات ریز هم توجه میکنم تا تذکری ندهند که به خاطر کم دقتی باشه مثل املای درست فمینیسم.
از ای میل های دوستان فمینیسم ممنونم.
به خدا من از بچه های دوره جنگم ولی نه از بروبچه های جبهه!!!
*این بود انشای من از بحث های جنجالی این چند روز!
**بعدا براتون میگم که منبر چقدر تو زندگی من نقش بازی کرده!حالا هی تیکه بندازین!
***یه لینک از ماه رمضون پارسال تو لینکدونی گذاشتم در مورد نکات تغذیه در رمضان.مایل بودید بخونید.
گیرند همه روزه و من گیسویت
جویند همه هلال و من ابرویت
از جمله ی این دوازده ماه تمام
یک ماه مبارک است وآنهم رویت
شاعر؟