آرشیو.میل

بازدیدکنندگان

موزیک

لينكدونی

يه‌حرف،يه‌روزنه

صحت آمار

اینجور خبرهارو که میخونم اصلا نمیتونم بهشون اعتماد کنم،اگه خوب باشه توش غلو شده و اگه بد انکار.26 ماهی که در مرکز بهداشت ،دوره ی طرحمو گذروندم،نسبت به خیلی چیزا چشمم بازشد.
بودجه ای که از سازمان بهداشت جهانی به کشورها میرسه ،مبلغ بسیار بالاییه و تا به مراکز کوچک و روستایی میرسه هی کم و کمتر میشه.یکی از قسمتهای مهم در بهداشت آماره که نقش بزرگی در بهبود بهداشت ایفا میکنه .تا آماری نباشه طبیعیه که چشم اندازی هم برای تجزیه و تحلیل و برنامه ریزی برای رفع نقصها نیست.
کمبود امکانات در مراکز شهرهای کوچک و مخصوصا روستاها باعث دادن آمار غلط میشه.وقتی شما برای کاری مورد مواخذه قرار میگیرید که سرمایه رفع نقص رو در اختیار ندارید ،طبیعیه که اگه وجدان کاری هم بالا نباشه آمار غلط رد کنید.
یکی دیگر از عوامل هم،بودن نیروهای طرحیه که مدام عوض میشن و احساس مسولیتشون تا جایی که من دیدم کمه.مخصوصا در مناطق محروم،اونم با حقوق کم.(من آخرین دریافتیم در سال82 که می اومدم 100 تومن بود مثل پزشکها،که از 65تومن ناچیز به 100رسیده بود.)

ورود من به مرکز بهداشت فیروز کوه باعث افت پوشش اطفال و افزایش سوتغذیه در کودکان شده بود.اونم بخاطر اینکه آمار واقعی رد میکردم و و چپ و راست هم باید جواب رییس بیمارستان و بازرسهای دانشگاه شهید بهشتی رو میدادم.بطوریکه عملا رییس بیمارستان بهم گفت چرا از وقتی شما اومدی ،شاخصهای اطفال همه افت کرده،گفتم احتمالا مال قدم منه!!!
در صورتیکه کارشناس تغذیه های قبلی برای راحتی کارخودشون آمار رو بالا میفرستادن.

ازمهمترین شاخصهای مهم محک وضعیت بهداشتی در یک منطقه،مرگ مادر بارداره،سوءتغذیه اطفال و یکی دیگه هم شیوع بیماریهای واگیره مثل طاعون وبا ،سیاه زخم و غیره...

در بازرسیهایی که میرفتیم بطور مثال اگه بهورز سه بچه زیر صدک و دچار سوتغذیه داشت بما گاهی اصلا گزارش نمیکرد،حالا فرض کنید منم برا اینکه به رییسم بگم اوضاع خوبه این 3تا بچه رو گزارش نمیکردم،این آمارها از مراکز کوچک جمع شده و تا مراکز بالاتر تا به وزارت بهداشت برسه خودش کلی مورد خواهد شد.گزارش از شهرهای مختلف جمع شده و میره سازمان بهداشت جهانی.بعد میگن ا به به اوضع اطفال زیر 6 سال ایران چقدر خوبه پس مثلا بودجه کمک آموزشیشونو قطع کنیم چون نیازی بهش ندارن.
میبینید؟ یعنی در آخر ضررشو خودمون میخوریم فقط بخاطر اینکه هر کسی خواسته جوابگوی کاستیها ی کار خودش نباشه و فعالیتی برای رفعش نکنه.
این مسایل در بسیاری از موارد در جامعه ما اتفاق می افته نه فقط بهداشت و ضربه اش فقط ما ماست.
خود من با خرج خودم و بهورزان با یه گاز پیک نیکی تو روستاها میرفتم کلاسهای پخت عملی میذاشتم ،چون علت خیلی از افت رشد بچه ها همین بلد نبودن پخت صحیح غذاهای تکمیلی بچه هابود توسط مادرا حتا در شهرهای بزرگ.
(اون کلاسهای آشپزی!از بهترین خاطرات طرح من بودند که کنار مادرای بچه به بغل بهشون آموزش میدادم و بعدشم به بچه ها میخوروندیم،یادش بخیر).

در مورد آمار داشتم میگفتم،همین تنگه واشی خودمون سال 81 بود فکر کنم چند مورد سیاه زخم دیده شد.بیماری مشترک دام و انسان که در بیشترموارددیده شده که باعث مرگ میشه،این شد که از طرف دولت هم هیاتی به اونجا اومد و حالت اضطراری تشکیل دادن.
میکروب سیاه زخم تا 10 سال تو خاک زنده میمونه و محدوده ای که این بیماری دیده شده بود منطقه خاکی اول تنگه واشی و روستاش (جلیزجند)بود.پارسال هم در وبلاگم نوشتم که تو منطقه اولش سعی کنین اگه میرین،پای برهنه بخصوص اگه در پاتون جراحتی دارین نرین.
ولی خوب اونقدر که ما ازون موارد بیماری و تلفاتش شنیدیم 2سال پیش ،کدوم یکی از شماها شنیدین؟حتا به مسافرا منطقه تنگه واشی این هشدار داده نشد،چرا که میگفتن تابستونه و دیگه توریست و مسافر نمیاد!متاسفانه در بعضی از موارد مخفی کردن شیوع رو به آموزش و دادن هشدار ترجیح میدن.
در مورد ایدز هم از اونجا که پروژه ام"تغذیه در بیماران ایدزی"بود چه آمارهای مسخره که نشنیدم و چه بدبختی برا تحقیقش سرم نیمد،با اون سین جینهای بی سروته.
حالا بازم اوضاع بهتر شده و راحت لااقل اسمشو میگن !!!و تو مدارس هم راههای انتقالشو آموزش میدن.ولی مطمئنا آمار صحیحی ازش منتشر نمیشه.

بعد از اینهمه زیاده گویی،یه خاطره هم از ایدز بگم.برادر من تو دوران طرحش در قم،میگفت :همش میدیم که آخوند بود که می اومد برای تست ایدز،خلاصه کلی تعجب کرده بودیم و حتا یکی از همکارانشون گفته بود:"حاج آقا شما چرا؟و ایشون هم گفته بودن شما کارتونو بکنید!!"!بعدا فهمیدن که وزارت اطلاعات سه تا خانم خشگل مامانی مبتلا به ایدز که صیغه میشدن رو در شهر قم شناسایی کرده بود!البته به عمد اونجا فرستاده شده بودن!

 |

بهترين حالت صفحه نمايش ۷۶۸ در ۱۰۲۴ می‌باشد.

Powered by Blogger