آرشیو.میل

بازدیدکنندگان

موزیک

لينكدونی

يه‌حرف،يه‌روزنه

چگونه فضایی شویم؟!

دوست دارین وبلاگتونو بفرستین رو هوا ببخشین فضا؟!
دوست دارین اگه اونجا موجود فضایی هست باهاش آشنا بشید؟!!
خوب پس برید اینجا عضو بشید، تا وبلاگتون تحت عنوان یک پکیج بره اونجا،تا اگه موجود فضایی بود اینارو بگیره و بخونه.
اینجارو هم برا اطلاعات بیشتربخونید.

تصورشو بکنین ما که زبونمون یکیه،رو زمین حرف همدیگرو نمیفهمیم،قرار باشه مثلا آدم فضایی بیاد وبلاگ مارو بخونه!بعد هم بخواد بگه بمنم سر بزن و ما بخوایم بریم وبلاگ مریخیهارو بخونیم مثلا!
چه شود!ولی خبر جالبی بود.
حتما از احساسات ماها سر در نمیارن،نمیفهمن غم چیه ،شادی چیه،فقط میبینن کلماتی مثل تنهایی و دل گرفته و گریه زیاد تکرار شده.بعد اگه بفهمن منظور مارو،میمونن که اگه ماها با این جمعیت روی کره ی زمین احساس تنهایی میکنیم پس اونا با جمعیت کمشون که باید برن بمیرن که!
یاد فیلم"من زمین را دوست دارم" افتادم!

این موضوع سوژه طنز خیلی خوبیه ولی من چون شدیدا گرسنمه ،هیچی غیر ازخوردن الان بذهنم نمیرسه!جو زده هم شدم و شنیسل مرغ سفارش دادم!
الان 10روزه بطرزعجیبی اشتهام زیاد شده،خیلی کم بود ،حالا واویلا شده .ایندفعه عملا دارم بدبخت میشم!اونم تو تابستون که من مشکلی نداشتم.از 24 ساعت شاید 10 ساعتشو دارم گرسنگی میکشم.همه فکر و ذهنم این شده که گرسنمه و نباید غیر ازغذای روتینم چیزی بخورم.
چند روز پیش ساعت 11 دیدم نه نمیشه اینجوری سر کرد.زنگ زدم یه ساندویچ سفارش دادم اوردن و ساعت 1 هم نهار خودمو خوردم.منشیمون هاج و واج نگام میکرد که من چه طوری با اشتها اینارو میبلعم!
دیروز که خدا کلی بهمون رحم کرد.
ساعت 30/6 ظهر نزدیکهای خونه رسیده بودم،انقدر گرسنم بود که با خودم گفتم شاید خونه چیزی برا خوردن پیدا نشه،یه ساندویچ فلافل خریدم! بخونه که رسیدم از شدت گرسنگی و حواس پرتی،کلید رو روی قفل خونه جا گذاشتم!
یک ساعت بعدش یکی زنگ زده که این دسته کلید رو درجا مونده.حالا اگه بدونید که این در شمالی خونه ی ما رو به چه خیابون شلوغی باز میشه منظورمو میفهمیدین که چرا خدا بهمون رحم کرده!خونه داشت فدای شکم من میشد!اینجور مواقع هم پدر و مادر من فکر میکنن دخترشون عاشق شده و دارن یه جور دیگه نگام میکنن!خبر ندارن که سوتیهای این چند روزگذشته من مال اسارت شکمه که!
از وقتی مطب رو،ول کردم ، 5کیلو چاق شدم!و حالا با این وضعیت موندم چه کنم!اونجا تهدید خوبی برای من بود که نخورم!

اینارو گفتم که اگه تو قرار پیتزا خوری ،دوستانی که دعوتن ،صحنه های محیر العقولی دیدن،جا نخورن!
از من بیچاره گفتن بود!

 |

بهترين حالت صفحه نمايش ۷۶۸ در ۱۰۲۴ می‌باشد.

Powered by Blogger