آرشیو.میل

بازدیدکنندگان

موزیک

لينكدونی

يه‌حرف،يه‌روزنه

دنیای مجازیه مجازیه

پرنده
سر به شیشه های پنجره میکوبد
به گمانش که هواست
و ما سر به سنگستان باورها
به گمانی که رهایی اند.

میرزا آقا عسگری

انتشار جلد دوم پسررو به شما محمد آقای عزیز تبریک میگم.
امیدوارم که تقدیرش هم مثل آرامش تو عکسش قشنگ باشه،زیر سایه پدر و مادرش .
www.mehr.blogfa.com

خوندن وبلاگها این چند روزه چند نکته برام مطرح کرده که در زیر میارمشون:

1/ یکی اینکه هدف از گذاشتن عکس اکبر گنجی چیه؟
همه ی ما هم به سایتهای خبری دسترسی داریم و هم میدونیم که مثلا یه وبلاگی هست که راحت میتونیم هر خبر سیاسی رو با جزییاتش رجوع کنیم و مطلع بشیم.
اینکه هر صفحه ای را باز میکنیم با عکس ناراحت کننده ای از اکبر گنجی میبینیم،نمیفهم دلیلشو.
نه واقعا فایده ی دیدن ده باره اش چیه؟لااقل لینک عکسو بذارید.
این حقو به خواننده تون بدید که خودش انتخاب کنه.بابا دیوونه شدم حتا بلاگهای ادبی هم این عکسو گذاشتند.خوب نارحت کننده است ،اگه میتونید یه راه حل بدید.اینکه شد همش نمایش و آه و ناله.

2/مسیله ای که برای نوشی پیش اومده و مسایلی که دورو برش در دنیای مجازی اتفاق می افته،بازم این سوالو برام مطرح کرد که چقدر میشه به آدمهای مجازی اعتماد کرد؟
خوب برا من بارها پیش اومده که دیدم آدمها پشت این صفحه ها اونی نیستند که بنظر میان.میتونن خیلی بهتر و خیلی بدتر باشن.
من میتونم بدون قاطی کردن خودم ،بخونم و ازاونایی که دوست دارم لذت ببرم ،تا جاییکه حس کنم امنیتم یا آرامشم به هم نخورده.و به اونهایی که احساس بهتری دارم ارتباطمو گسترده تر کنم از چت و ای میل بگیر تا دوستیهایی که با دیدارعمق میگیره.
برام ناراحت کننده است که میفهمم از اعتماد و احساسم سوء استفاده میشه.نوشی هنوز طلاق نگرفته(از یه منبع موثق) پس بحث حضانت و این حرفها تا زیر 7 سال منتفیه.اینکه به چه دلیل بچه ها پیش پدرشون رفتن و بقیه چیزا بخودشون دیگه مربوطه.اینکه چه وجهه ی اجتماعی داره ،خوب یا بد ،مربوط به خودشه.بمن ربطی نداره.مسیله تا جایی بمن مربوط میشه که با خوندن نوشته هاش ،ما رو هم بعنوان یه خواننده و یک انسان درگیر میکنه.
من ازین ناراحت شدم که ما درگیر یه دعوای خانوادگی شدیم نه بحث حقوقی.
دعواها و ناراحتیهایی که هر کدوم از ما ممکنه تو زندگیمون داشته باشیم،بدون اینکه دیگرانو درگیر کنیم.
من همدردی با نوشی میکنم برا اینکه مادریه که دارهرنج میکشه ولی بقول "یک پنجره" دونستن حقیقت برام ارزش بیشتری داره.
من بیشتر دلم برا بچه ها میسوزه که ناخواسته وارد زندگی میشن که از امنیت خانوادگی حتا ازش خبری نیست.

3/ مطلب بعدی هم اینه که چرا ما با هر جریانی به جون هم می افتیم؟انتخابات یه جور،دفاع از وبلاگ نویسهایه جور ،اکبر گنجی و بقیه..
یکی میگه چرا مطلب ننوشتی یکی میگه چرا لوگوشو نذاشتی.بعد هم این اختلافات بهونه ای میشه که به جون هم بیفتیم مخصوصا که برخوردای قبلی هم و دلخوری هم داشته باشیم که هیچ ،میزنیم همدیگرواساسی با توهین و الفاظ زشت ناکار میکنیم.
عین پدر و مادرایی که دلشون از قهر با هم خونه بعد سر بچه ها خالی میکنن،ما هم از سیاست و اوضاع مملکتمون ناراحتیم ،بعد داریم تو سرو کله همدیگه میزنیم.
چه اشکالی داره خودمون باشیم،همونی که هستیم با همه ی عیب و ایرادات.
یکذره ازین ژستهامون کم کنیم و برا شعور،احساس واعصاب مخاطبمون احترام قایل بشیم،فکر نمیکنم بد بشه.

 |

بهترين حالت صفحه نمايش ۷۶۸ در ۱۰۲۴ می‌باشد.

Powered by Blogger