پ مثل پرنده
چند سال پیش توی کلاس روان شناسی یه بازی داشتیم به اینصورت که یه جمع چند نفره تشکیل میشد،بعد یه نفر از کلاس بیرون میرفت.اون جمع یکیو کاندید میکردن بعد نفر بیرون داخل می اومد.اون شخص با سوالاتی که از همه میکرد باید میفهمید که شخص مورد نظر کی بوده.
سوالایی مثل این که ،طرف شبیه چه رنگیه یا شبیه چه حیوونیه یا شما را یاد چه منظره ای میندازه وغیره.اینجوری متوجه میشدیم که دیگران چه برداشتهایی از ما دارن و جوابها گاهی آدمو حیرت زده میکرد.
خلاصه،یکبارنوبت من شد و وقتی از بچه ها پرسیده شد که طرف شبیه چه حیوونیه،2 نفرشون گفتن مرغ دریایی!بقیه هم گفتن کبوتر...آبرومو حفظ کردن و حرفی از چهارپایان و خزندگان بمیون نیوردن!
یکبارهم عکسمو دادم به کسی که حیوون درون آدمها رو میدید،گفته بود که این شبیه دارکوبه!خیلی دنبال خوردنی میگرده و از دادن خبرای خوب به بقیه لذت میبره!
دوران طرحم چون من تو بخش ستادی کار میکردم،اخبار مهم و خوب مالی اول بمن میرسید،بعد می اومدم تو پانسیون میگفتم یه خبر مهم یه خبر مهم،بهمین خاطراونجا شده بودم کلاغ خوش خبر!
چند وقتی بود که مدام بهم میگفتن مثل گنجشک شدم،البته فکر کنم از بس با تیر کمون زدنم!
حالا از وقتی که میرم کلاس آواز،بهم که میرسن میگن :چطوری قناری!؟
خب حالا دارم فکر میکنم که گزینه بعدی چیه؟!!
فقط نگید مرغ عشق که گازتون میگیرم!