آرشیو.میل

بازدیدکنندگان

موزیک

لينكدونی

يه‌حرف،يه‌روزنه

من و تو ما نشدیم

با دوست چنانکه اوست می‌باید داشت
خونابه درون پوست می‌باید داشت
دشمن که نمی‌توانمش دید به چشم
از بهر دل تو دوست می‌باید داشت

سعدی

هنوزم اگه جمعه پیش برگرده بازم میرم رای میدم و بازم مینویسم معین!
این کمترین کاری بود که ما با حداقل آرزوهامون میتونستیم انجام بدیم.یه روزنه یه کورسو ...نمیشد گفت قطعا
اگه او هم رییس جمهور میشد همه چی بر وفق مراد میشد ولی حداقلش این بود که با کمی احساس امنیت البته کمی،چشم به آینده میدوختیم،نه کسانیکه انگار با یک مشت احمق سروکار دارن و دم از پول و آزادی حجاب میزنن.بقولی ما قهرمان بازی ازش نمیخواستیم.
میدونم هم که بعضیا خود انتخاباتو زیر سوال میبرن میدونم،نه کاندیداها رو!
قضیه همون خواب است که یک مشت حیوون درنده افتادن بجون هم و ما قراره بدون اینکه اونها متوجه ما بشن از بینشون رد بشیم،حالا تازه میبینی که روباه هم بین خودتون هست و رابین هود دیدینش!
دیروز روز خوبی نبود،حداقل فهمیدیم که 8 سال وجود دموکراسی در ایران این اثرو نداشت که لااقل برای نظرات هم حرمت قایل باشیم.یه مسیله ی شخصی بنام رای دادن و ندادن شد چماقی که ما تو واقیعت و مجاز تو سرهم بکوبیم و همدیگرو خوب شرمنده کنیم.نتونستیم کنار هم قرار بگیریم ،نتونستیم آرامش بدیم،فقط استرس ایجاد کردیم و فضارو آلوده کردیم.
حرفهای مریم گلی
از پشت یک سوم
و بعضی کامنتهای اینجا
یکذره آرومم کرده.ولی شوکی نیست که الان هضمش کنیم مخصوصا الان که همه احساساتی شده ایم.
ومتاسفم که انقدر راحت توهین میکنیم

* هر کی کاری رو کرد که فکر کرد بهترینه،حالا بعضیا خودشونو پیروز میدونن بعضیا شکست خورده،لطفا ظرفیت هردوشو داشته باشید!

دیگه سیاسی نمینویسم حالم داره بهم میخوره.


 |

بهترين حالت صفحه نمايش ۷۶۸ در ۱۰۲۴ می‌باشد.

Powered by Blogger